×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

sokot ghalam

the best love song of silence

کالبدشکافی زخم‌های روح تاگور





�من در محیط آرزو برای توسعه روح انسان بزرگ شده ام. ما در منزل خود، خواهان آزادی قدرت در زبان خود، آزادی فکر در ادبیات خود، آزادی روح در عقاید مذهبی و آزادی ذهن در محیط اجتماعی خود بوده ایم. �

 

 

70 سال پس از مرگ شاعر

  کتاب زندگینامه ای که به تازگی درباره رابیندرات تاگور، شاعر هندی (بنگالی) منتشر شده ادعا کرده که این شاعر پرآوازه، بوضوح از زندگی در تنهایی رنج می برده و دچار حملات مکرر افسردگی می شده است.
 
این کتاب که �یک تفسیر از رابیندرات تاگور� نام دارد و �سابتاتاچی بهاتاچاریا� آن را نوشته، واقعیت های تلخی را درباره این شاعر، فیلسوف، موسیقیدان و نقاش بنگالی بازگو می کند.
رابیندرات تاگور (
۷ مه۱۸۶۱-تا ۷ اوت ۱۹۴۱) که شکسپیر بنگال نامیده می‌شود، اشعار، داستان‌ها و سرودهای هندی و بنگلادشی بسیاری نوشته است. او دو بار (در سال های 1311 مصادف با 1932 و 1313) به ایران سفر کرده و به همین دلیل جایگاه ویژه ای نزد ادبای ایرانی داشته و دارد.
شنیدن این واقعیت که ما پس از چندین دهه به عمق تأثر این شاعر از شرایط پیرامونش پی برده ایم تأسف بار است. تا کنون این تألمات روحی تاگور در بزرگداشت آثار گم شده بود اما در زندگینامه اخیری که از وی منتشر شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته است. در کتاب یک تفسیر از رابیندرات تاگور آمده که این شاعر در سال 1914 ، یعنی درست یک سال قبل از آنکه به خاطر اشعار �گیتانجالی� نخستین غیراروپایی برنده جایزه ادبیات نوبل شود، دچار حملات افسردگی شده است.

در ژانویه 1915 تاگور از افسردگی عمیق خود می گوید اما یک ماه پس از آن، یعنی ماه فوریه، تأثرش را اینطور تعدیل می کند که در قایق تنهایی که در ساحل رود پادما
  پهلو گرفته، تسکین یافته است.
این کتاب همچنین مدعی شده که شاعر پرآوازه هندی از زمان کودکی اش تنها بوده است. نویسنده، به این جمله تاگور که به دوستی نوشته بوده اشاره دارد: �من بسیار تنها بودم. این مهمترین ویژگی کودکی ام بود. پدرم را بندرت می دیدم؛ او بیشتر اوقات از ما دور بود... پس از مرگ مادرم مستخدم های خانواده از من نگهداری می کردند.�

همانطور که تاگور در این نامه نوشته، او شانس زیادی برای دیدن پدرش نداشت، چون پدر، زمیندار بزرگی بود که همواره مجبور می‌شد سفر کند. مشاهده مرگ بسیاری از اعضای خانواده، از جمله مرگ زودهنگام مادرش، مرگ همسرش در جوانی، دختر، پسر و پدرش هر یک ضربه های مهلکی بودند که به روح لطیف این شاعر وارد می آمد.
بهاتاچاریا در این کتاب باز هم به گفته های خود تاگور استناد کرده تا نشان دهد که او ماه ها در تنهایی مطلق به سر می برده، بدون اینکه با کسی صحبت کند. تاگور نوشته است: �آنقدر صحبت نمی کردم که صدایم به دلیل استفاده نشدن، نازک و ضعیف می شد.�
چنانکه نویسنده زندگینامه تاگور آورده، یکی از ماندگارترین تصنیف های او به نام '
Ekla Chalo Re' (تنها راه برو)، در سال 1905 و در همین احساس انزوا سروده شده است.

این کتاب بیشتر بر شصتمین دهه زندگی 80 ساله تاگور متمرکز است، اما همانطور که در آن اشاره شده، گذشته این شاعر، در به وجود آمدن ریشه های این تنهایی و شناخت از مردم سرزمینش تاثیرگذار بوده است. تاگور در سال 1899به امر پدرش برای رسیدگی به امور املاک خانواده به روستا رفت. سه سال زندگی در روستا که از 38 سالگی این شاعر بنگالی آغاز شد، به طور حتم تأثیر بسزایی در شناخت وی از روستاییان هند داشته است.
در این بیوگرافی تأکید شده که تنهایی شاعر به دلیل رفتار غیردوستانه ای بوده که احساس می کرده مردم، بخصوص بنگالی ها با او دارند. او در جایی نوشته که از دریافت حمایت از مردم خود ناامید شده است چون آنها در بهترین حالت، بی تفاوت هستند.

تاگور بعد از دریافت جایزه نوبل در سال 1913، بزرگداشت دریافت این جایزه از سوی مردم کشورش را �هیجان آنی� توصیف کرد، چون احساس می کرد که تنها تعداد کمی واقعاً قدر کارش را می دانند.
در این کتاب که از سوی انتشارات پنگوئن هند انتشار یافته، همچنین تأکید شده است: ذهن آشفته این شاعر که ازمدافعان سرسخت استقلال هندوستان به شمار می رفته، نه تنها به خاطر احساس جدایی از مردم بنگال، بلکه به دلیل شکست در جلب توجه و حمایت رهبران ملی گرا در اعتراض های اجتماعی ضد جدایی طلبی بود.

اما این ناامیدی ها، همه تصویری نیست که از این شاعر و فیلسوف بنگالی می توان ارایه داد. او جملاتی نیز در تقدیر محیط پرورش خود دارد؛ �من در محیط آرزو برای توسعه روح انسان بزرگ شده ام. ما در منزل خود، خواهان آزادی قدرت در زبان خود، آزادی فکر در ادبیات خود، آزادی روح در عقاید مذهبی و آزادی ذهن در محیط اجتماعی خود بوده ایم. �
جورهای روزگار هر چه بود، پرورش خانوادگی تاگور بر آن چیرگی داشت و موجب به جا ماندن میراثی انسان دوستانه از این فیلسوف اجتماعی شد که مایه مباهات انسان امروز، بخصوص مشرق زمین شود.

 


پنجشنبه 20 بهمن 1390 - 1:22:27 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   5:24:16 PM

جالب بود مطلبت حسین جان......ممنون

ava

avanikooseresht

http://pastooyedeleman.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   3:14:05 PM

راستی از موزیک زیبای وبلاگتون واقعا دارم لذت میبرم

ava

avanikooseresht

http://pastooyedeleman.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   2:47:13 PM

عالی بود

من به نوبه خودم تشکر میکنم به خاطر زحمتی که متحمل شدید

http://faryad-sokot.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   2:22:28 PM

درود و سپاس از حضور سبز همه دوستان

وسپاس فراوان دوباره براي كامنت هاي زيباتون

در ضمن ترنم خانم بابت ارسال كامنت تكميل كننده مطالب بنده واقعا سپاس گزارم.

هميشه ما رو با نظرهاي اجمالي و مفيدتان بهره مند ساختيد و بازم ممنون.


و تشكر دوباره به ساير دوستان

من كوچكتر از ان هستم كه كسي رو دوست داشته باشم ولي افتخار مي كنم كه مي توانم دوست داشتن ديگران را بنگرم

موفق و پاينده  و دوستار همه ي عزيزان

با تشكر


http://mosaferan.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   10:21:23 AM

حسین اقای گل سلام . متن زیبای را به نمایش گذاشتی . فقط باید افسوس بخوریم ..فقط خدا می تواند ... سی و سه سال ریشه کرده  .سوزاندن این ریشه کار سختی است .. در ضمن داداش گلم ممنونم از پیامت

http://bamanbeman.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   2:11:11 AM

انسانها در دنيا همواره به دو گونه زندگي مي كنند ،

 يك گروه آنهايي هستند كه همچون مرغابي در بركه اي آرام

به زندگي خود مشغولند و وسعت ديد آنها محدود به اطراف خود مي شود

 و گروه ديگر آنهايي هستند كه همچون عقابي

در آسمان زندگي پرواز مي كنند و از بالا تمام مسائل موجود را زير نظر دارند ،

 آنها همواره جزو انسانهاي موفق هستند وهيچ فرصت و موقعيتي را از دست نمي دهند ،

حال اين شما هستيد كه بايد براي باقي زندگي خود تصميم بگيريد

دوست داريد در بركه اي آرام به زندگي خود ادامه دهيد ؟

 يا برفراز آسمان زندگي خود با تندباد حوادث زندگي مقابله كرده و دنيا را از بالا نگاه كنيد.....؟؟؟

برگرفته از كتاب قدرت بيكران درون     دكتر وين داير

http://parsmemar.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 بهمن 1390   12:28:51 AM

باز هم بی انصافی ب حکومتی ک حکومت  و عدالت عدل علی رو  بر پا کرده و داره  راه رو برای ظهور اقا امام زمان  هموار میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عزیزای من انقد سنگ جلو پای امام زمانتون  ندازین خدا سنگتون میکنه هااااااااااا

حالا ازما گفتن از شما نشنیدن

دیر یا زود این حکوتم کنار میره  بس ک خون مردمو تو شیشه کرد هر روز از موافقاش کم میشه و ب مخالفاش  افزوده میشه

اما ی سوال برا همه همیشه بوده و هست

اگه اینا برن بهتر میشه اوضاع؟بدتر میشه؟یکی ازینا بدتر میاد یا بهتر؟

اما بی شک وقتی کارد ب استخون مردم برسه ک رسیده دیگه باین چیزا کسی فکر نمیکنه 

همه و همه فقط یچیز میخوان فقط اینا برن ک باسم دین و اسلام  زندگیو جهنم کردن

دیگه نفسم نمیتونیم بکشیم

تا کی میخوان با راهپیمایی  و رای  اجباری دووم بیارن؟

بیشتر کاسبا   میرن رای میدن و راهپیمایی میکنن

چرا؟

چون جوازشون ی ساله است

چون از اتحادیه براشون نامه که ج عرض کنم دستور براشون ابلاغ میشه

سازمان ها و ارگان ها هم  جرات دارن نرن؟

اما بی شک موافقتی ک از سر ترس باشه روزی هم از سر ترس تبدیل ب مخالفت میشه اینا دیگه خودشونم میدونن ک دیگه ملتی پشتشون نیست 

ملت هر چقدر هم ک نا اگاه باشن دیگه طعم فقر  بیکاری  ظلم  و زور گویی رو میفهمن

خدا ریشه شونو بکنه

بلند بگو امییییییییییییین 

http://7aseman.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   11:35:22 PM

MAN KE DOROST NAFAHMIDAM CHI BE CHIYE

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   9:54:35 PM

بیان حقایق موجود بود مطلبت اما در نهایت پایان پذرفتن این دور باطل که طی یکصد سال گذشته بارها و بارها در اشکال مختلف اما با یک محتوای مشترک در این مملکت تکرار شده  فقط یک چیز است .....آگاهی مردم .......  تا زمانی که مردم ما اسیر جهل و خرافات و چند دسته گی در بر همین پاشنه چرخیده و آش همان آش است و کاسه همان کاسه....به ممالک غربی و غیره حرجی وارد نیست که اونها دقیقا براساس منافع ملیشون عمل میکنن این مائیم که دچار آشفتگی و نابسامانی هستیم تو همه عرصه ها و بازم همه اینها برمیگرده به نا آگاهی ما مردم.......مردمی که از گذشته و تاریخشون عبرت نگیرن راهی بجز تکرار وقایع وفجایع گذشته ندارن......این ما مردمیم که نیازمند یک پوست اندازی گسترده در سطح ملی هستیم.....همین

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   7:27:45 PM

 

http://tina-asousak.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   7:14:37 PM

سلام .مرسی عالی بود

http://shogh.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   4:51:23 PM

شايد بتوانيد دست و پای مرا به غل و زنجير کشيد و يا مرا به زندانی تاريک بيافکنيد ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آوريد. جبران خلیل جبران

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 بهمن 1390   4:10:55 PM

درود بر دوست عزیز و محنرممون حسین اقا : بحث مهمی که در رسانه ها عمومی داخلی جائی ندارد! اما در اذهان عمومی در تمام طیفهای مخالف و موافق و به جدیت وجود  و نگرانی را دارد!؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم همگی در کشتی بهران و طوفان زده ای در حرکتیم !؟ و برای سرنشینانش فرق نمی کند که با دشمن خارجی غرق شوند یا بدست کاپیتان نادانش / زیاده خواهش!؟ و فقط دو حالت وجود دارد : 1 - تکیه و تقبل بر نقاط مشترک و جذب بر اساس اشتراکات = نجات همگی و از جمله کاپیتانش و نقاط مشترک = ایرانی بودن ، انسان بودن ، همسود بودن (مشترک المنافع) ، برابری نسبی ، خطر مشترک ، برنده برنده نسبی ، نقطه اشتراک دینی و مذهبی ، حقوق بشر ، عدالت نسبی ، رعایت حقیقی قانون و...چند مورد دیگر در همین راستای نکات اشتراکی = اتحاد ملی بر نکات مثبت مشترکمون

حالت دوم -  تکیه و اصرار بر نکات غیر اشتراکی = اتحاد تمام کشورهای همسایه منطقه ای و قدرتهای جهانی بر سود و استفاده بیشتر خود از منافع نا مشروعشان و خطوط سیاسیشون بر علیه تمامیت ارضی و استقلال نسبی کشور و تفرقه کامل با کسانی که میتونستند در بند اول جذب شوند و سوق دادن انان به دامن دشمنان زیاده خواه ، فشرده شدن شریانهای اقثصادی منجر به فروپاشی کامل اقتصاد = نا امنی عموم مردم و فقر و قحطی و گرسنگی و بدبختی فراگیر مردم و نهایتن فروپاشی حکومت = بازنده بازنده = غرق کاپیتان و خدمه و مسافران بطور دسته جمعی ، که از دو حال خارج نیست فشار خفه کننده بر گلو و شریانهای اقتصادی منجر به فوت!؟ یا انحتاط!؟ و حالت دومش پس از  از پا درامدن جامعه از فشار اقتصادی اغاز جنگ برای ضربه نهائی و تسلط بی چون و چرای دشمنان خردو کلان به سرنوشت کشور و مردم چه با تسخیر نیروی نظامی فتوحات نظامی و اشغال!؟ و یا بمب باران تمامی سرمایه های ملی و اقتصادی و کشتار مردم و مسئوالین و هرج و مرج طولانی در کشور / اواره گی  و پایان استقلال برای سالهای متمادی زیر نفوذ غرب و کشورهای قدرتمندش !!!!!؟؟؟ من ارزوی بند اول را دارم تا باخته هایمون حداکثری نشود- فقط ارزو می کنم و اگر این بند جاری شود در کنارش خواهم بود با تمام توان اندک و فرسوده ام تا از درونش دموکراسی زاده و جاری گردد تا نابودیش- الهی راه نجاتی ده؟

آخرین مطالب


صدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


درس عاشقي رو از گنجشك بياموز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چه میزان عشق برای ازدواج کافی است!


زنها حس می‌کنند و مردها فکر می‌کنند!


در روابط زناشویی خود دوست هستید یا عاشق ؟!


چرا مردان همیشه در رویای یک زن زیبا هستند ؟


شما عشق گرفته اید ؟!


ولنتاينتون مبارك؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


در سرزمین گوجه‌ها‌ی سبز، مرگ برای آدم سوت می‌زند!


میزان، چه مي باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

40965 بازدید

10 بازدید امروز

44 بازدید دیروز

286 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements